Monday, January 31, 2011

سیاوش اوستا – دینداری و خردگرایی

در ادیان سامی عادتن و اکثرن خدا پادشاهی است که برخوردار از سربازان و سپاهیان و نمایندگان و پیامبران بسیاری است که هرگاه هر یک را کاری آید او دستوری دهد و آنان را به کار گیرد! در خداشناسی سامی ، خدا دقیقن مانند یک پادشاه است که وزیر و وکیل دارد و پلیس و خبرنگار و حسابدار! که تمامن به امور آدمیان میپردازد و هر لحظه حیات بشر را توسط کاتبانش ثبت میکند و امور را به همت و تلاش نمایندگان و فرستادگانش بر روی زمین رتق و فتق میکند و این خدای فردی و جسمی که هم دست دارد و هم گوش ، نظارت کامل بر تمامی سرزمین و مملوکات خود دارد و کوره های آتش را نیز مهیا کرده است برای گناهکاران و بندگانی از خود او که به فرامینش که توسط رسولانش ابلاغ شده عمل نکرده اند! و این خدای را باغ و باغاتی سرسبز و خرم با دختران زیباروی و همیشه باکره و جویبارها و میوه های همیشگی برای بندگانی که به دستورات به درستی عمل کرده اند ، است و چون هیچکس توانا به دیدن این خدا و پادشاه کون و مکان نیست نمایندگان نامرئی ای توسط او به سوی رسولانش فرستاده میشوند تا نمایندگان ، پیام را به رسول و رسول به مردم ابلاغ کند. در تمامی ادیان سامی معمولن چنین چهره ای از خدا ترسیم شده است و اینکه در بسیاری از مراحل تاریخی سامیان به پرستش اصنام و بتها روی آورده اند نشات یافته از همین خداشناسی جسمیشان بوده است و میخواسته اند تصویر و ترسیمی از خدایشان به دست خود و در خانه ی خود داشته باشند! تا ارتباطشان با خدایشان راحتتر باشد و سریعتر بتوانند به خواسته ها و نیازهای خود با وساطت بتهایشان برسند!
سیاوش اوستا – دینداری و خردگرایی

Sunday, January 30, 2011

مسعود انصاری

نولدکه ، اسلام شناس شهیر آلمانی ابور دارد که محمد درباره ی گزینش نامی برای الله در تردید بود و در ابتدا قصد داشت نام الرحمان را به جای الله برای خدا انتخاب کند ، زیرا نام رحمان برای مشرکین عربستان بسیار آشنا بود و آنها آن را برای بتهای خود به کار میبردند. رحمان به وسیله ی عبریها نیز مورد استفاده قرار میگرفت و کلیمیهای عربستان آن را برای خدا به کار میبردند. در آثار تاریخی مسیحیان در یمن که به وسیله ی Edward Glaser کشف شده نیز نام الله پیش از ظهور محمد و اسلام به کار برده شده است.

مسعود انصاری الله اکبر

شاهزاده رضا پهلوی

به عنوان شاگردی که از تاریخ کشورش درسهای فراوانی آموخته، من با قاطعیت میگویم که ایرانیان دیگر نیازی ندارند که در انتظار یک «ناجی» بنشینند، چرا که تنها سوارکار آن اسب، ما مردم و شمشیرمان همان عزم و اراده ی ملی ست.

شاهزاده رضا پهلوی نسیم دگرگونی

شیخ صاحب کرامت

شیخ عبدالسلام یکی از زهّاد و عبّاد اهل سنت است که به اسمش تبرک میجستند. میگفت بهشت را میفروشم و مردم به او مراجعه میکردند و چون کسی دیر آمده بود گفت: جایگاههای بهشت تمام شده و تنها جای خودم و الاغم مانده که اصرار نمودند جای خودش را بفروشد. روزی در نماز در مسجد بصره چخ چخ میکرد هنگامی که دلیل آن را پرسیدند گفت: دیدم سگی دارد در مکه وارد مسجد الحرام میشود و بدین صورت عوام فریبی میکرد. مردی که خودش سنی و زنش شیعه بود قصه ی این زاهدنما را تعریف میکرد و از زنش میخواست که از شیعه گری دست بردارد. همسرش گفت به شرطی که عبدالسلام را به منزل دعوت کنی و در حضور او این کار را بکنم. هنگامی که مهمانها حاضر شدند زن صاحبخانه مرغ بریان شده ی همه ی مهمانها را روی ظرف برنج آنها قرار داده ولی مرغ بریان شده ی عبدالسلام را زیر برنج او مخفی کرد. عبدالسلام اعتراض کرد که چرا برای من مرغ همراه برنج نگذاشته ای؟ زن رو به او کرده گفت: تو چگونه صدای سگ را در بصره از مسجد الحرام شنیدی اما مرغ را زیر برنج ندیدی؟ عبدالسلام ناراحت شده و خارج شد.

تحفه ی نطنز گردآورنده عباس بسی خاسته

Wednesday, January 26, 2011

علم غیب

قرآن علم غیب را تنها منحصر به خداوند میداند و به صراحت تمام اعلام میدارد که هیچ یک از انبیاء دارای علم غیب نبوده اند. بنابراین وقتی پیامبران و پیامبر گرامی اسلام فاقد علم غیب باشند ، به طریقی اولی امامان فاقد چنان علمی خواهند بود: «قل لااقول لکم عندی خزائن الله و لا اعلم الغیب و لا اقول لکم انی ملک ان اتبع الا مایوحی الی قل هل یستوی الاعمی و البصیر افلاتتفکرون» «بگو من به شما نمیگویم که خزائن الهی نزد من است و غیب نیز نمیدانم و به شما نمیگویم که من فرشته ای هستم ، من از هیچ چیز پیروی نمیکنم جز از آنچه به من وحی میشود ، بگو آیا نابینا و بینا برابرند ، آیا نمی اندیشید؟» (انعام50) . «قل لااملک لنفسی نفعاً و لاضراً الا ماشاء الله و لوکنت اعلم الغیب لاستکثرت من الخیر و مامسنی السوء ان انا الا نذیر و بشیر لقوم یومنون» «بگو که برای خود اختیار سود و زیانی ندارم مگر آنچه خدا بخواهد و اگر غیب میدانستم خیر فراوان برای خود کسب میکردم و هیچ ناگواری به من نمیرسید ، من کسی جز هشداردهنده و مژده آور اهل ایمان نیستم» (اعراف188) «ولااقول لکم عندی خزائن الله و لا اعلم الغیب و لا اقول انی ملک» «و به شما نمیگویم که خزائن الهی نزد من است و غیب نیز نمیدانم و نمیگویم که فرشته ام» (هود31) «ولله غیب السموات و الارض و الیه یرجع الامر کله فاعبده و توکل علیه و ماربک بغافل عماتعلمون» «و علم غیب آسمانها و زمین از آن خداوند است و همه ی کارها به سوی او بازگردانده میشود ، پس او را بپرست و بر او توکل کن و پروردگارت از کار و کردارتان غافل نیست» (هود123) «قل لایعلم من فی السموات و الارض الغیب الا الله» «بگو هیچکس جز خداوند در آسمان و زمین غیب نمیداند» (نمل65) قرآن به صراحت تمام میگوید که پیامبر منافقان پیرامونش را نمیشناسد ، هنگامی که پیامبر اطرافیانش را نشناسد یعنی فاقد علم غیب است. اگر پیامبر گرامی اسلام فاقد علم غیب است ، ائمه چنان علمی را از کجا آورده اند؟ «و من حولکم من الاعراب منافقون و من اهل المدینه مردوا علی النفاق لاتعلمهم نحن نعلمهم ینعذبهم مرتین یردون الی عذاب عظیم» «و از اعرابیان پیرامون شما و نیز از اهل مدینه منافقانی هستند که به نفاق خوگر شده اند ، تو آنان را نمیشناسی ، ما ایشان را میشناسیم ، دوبار عذابشان خواهیم کرد ، سپس دچار عذابی سهمگین شوند» (توبه101) پیامبر به صراحت عدم اطلاع خویش از عالم مجردات را بیان میکند: «ماکان لی من علم بالملا ال علی اذیخصمون» «مرا هیچ آگاهی از ملا اعلی نیست ، آنگاه که (فرشتگان) مجادله کردند» (ص69) تمام قصه های قرآنی (آل عمران44 ، هود94 ، یوسف3و102) میگویند که پیامبر گرامی اسلام علم غیب نمیدانسته است. از این رو تمامی احادیثی که ائمه را خزائن علم و دارای علم غیب معرفی میکنند باید جعلی و برساخته ی غالیان به شمار آیند.

اکبر گنجی امام زمان و فقها

روايات ظهور مهدي

تمام روایات ظهور مهدی موعود و اقداماتش چنان قصه پردازی شده اند که گویی تمام حوادث در همان قرون اولیه ی ظهور اسلام اتفاق می افتد ، نه در آینده ای دور و در جامعه ای مدرن. این امر دلیل روشنی دارد ، تصور شیعیان این بود که مهدی موعود به سرعت ظهور خواهد کرد.
اکبر گنجی – امام زمان و فقها

حديثي از جعفر صادق

امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم هرگاه چیزی به دست سائل میگذاشت باز از او میگرفت میبوسید و دوباره به او برمیگرداند از علت این کار سئوال شد فرمودند: زیرا پیش از اینکه به دست محتاج برسد به دست خدا میرسد!!!
تحفه ی نطنز –گردآورنده عباس بسی خاسته

حديثي از حضرت محمد

مردی از انصار قصد مسافرت داشت به همسرش گفت تا از مسافرت برنگشته ام از خانه بیرون نرو! پدرش بیمار شد و خدمت پیامبر پیغام فرستاد حضرت فرمودند: از شوهرت اطاعت کن! بیماری پدر شدت گرفت حضرت فرمودند: دستور شوهرت را اطاعت کن! پس از مدتی شنید که پدرش فوت کرده باز هم اجازه خواست پیامبر فرمود: از شوهرت اطاعت کن! هنگامی که پدرش را دفن کردند پیامبر کسی را به سوی زن فرستاد فرمودند: به خاطر اطاعت این زن خداوند گناهان خودش و پدرش را بخشید!!!
تحفه ی نطنز –گردآورنده عباس بسی خاسته

اخت هارون

در كتاب سعد السعود ابن طاووس از كتاب عبد الرحمن بن محمد ازدى نقل كرده كه گفت: سماك بن حرب از مغیرة بن شعبه برایم حدیث كرد كه رسول خدا (ص) مرا به نجران فرستاد تا دعوتشان كنم، به من ایرادى گرفتند كه از پاسخ آن عاجز ماندم، و آن این بود كه قرآن شما مریم را خواهر هارون خوانده، و گفته «یا أُخْتَ هارُونَ» با اینكه میان مریم تا هارون سالهاى بسیار فاصله است، من نزد رسول خدا آمدم و جریان را نقل كردم، فرمود: چرا به ایشان پاسخ ندادى كه در ایشان رسم بود افراد را به نام انبیاء و صالحان از پدران خود مى‏خواندند. مؤلف: در تفسیر الدر المنثور این حدیث را مفصلن نقل كرده، و در مجمع البیان به طور مختصر آورده، و هر دو از مغیرة بن شعبه از رسول خدا (ص) آورده‏اند، و خلاصه معناى آن این است كه مراد از هارون در جمله «یا أُخْتَ هارُونَ» مردى است كه نامش همنام هارون پیغمبر برادر موسى (ع) بوده، و هیچ دلالت ندارد بر اینكه مرد نامبرده آن طور كه بعضى پنداشته‏اند از صالحان بوده باشد!!!

امير حسين خنجي

عبدالرحمان ابن جَزء طایی را علی به حاکمیت سیستان فرستاد و حَسَکه ابن عَتّاب (از جهادگرانی که به راهزنی پرداخته بود) او را کُشت. علی سوگند یاد کرد که چهار هزار تن از طایفه ی حسکه را خواهد کشت. کسی به او گفت: همه ی طایفه به پانسَد تن هم نمیرسند ، تو چگونه میخواهی چهار هزار تن از آنها بکُشی!!! (بلاذری)
امیرحسین خنجی – فروپاشی شاهنشاهی ساسانی