شیخ عبدالسلام یکی از زهّاد و عبّاد اهل سنت است که به اسمش تبرک میجستند. میگفت بهشت را میفروشم و مردم به او مراجعه میکردند و چون کسی دیر آمده بود گفت: جایگاههای بهشت تمام شده و تنها جای خودم و الاغم مانده که اصرار نمودند جای خودش را بفروشد. روزی در نماز در مسجد بصره چخ چخ میکرد هنگامی که دلیل آن را پرسیدند گفت: دیدم سگی دارد در مکه وارد مسجد الحرام میشود و بدین صورت عوام فریبی میکرد. مردی که خودش سنی و زنش شیعه بود قصه ی این زاهدنما را تعریف میکرد و از زنش میخواست که از شیعه گری دست بردارد. همسرش گفت به شرطی که عبدالسلام را به منزل دعوت کنی و در حضور او این کار را بکنم. هنگامی که مهمانها حاضر شدند زن صاحبخانه مرغ بریان شده ی همه ی مهمانها را روی ظرف برنج آنها قرار داده ولی مرغ بریان شده ی عبدالسلام را زیر برنج او مخفی کرد. عبدالسلام اعتراض کرد که چرا برای من مرغ همراه برنج نگذاشته ای؟ زن رو به او کرده گفت: تو چگونه صدای سگ را در بصره از مسجد الحرام شنیدی اما مرغ را زیر برنج ندیدی؟ عبدالسلام ناراحت شده و خارج شد.
تحفه ی نطنز –گردآورنده عباس بسی خاسته
No comments:
Post a Comment